به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقالهای مینویسد: «نظام جمهوری اسلامی را در دو حالت میتوان تصور کرد؛ یک حالت اینست که مسئولان براساس آنچه در قانون اساسی این نظام وجود دارد عمل کنند و مرتکب هیچ اقدام خلاف قانون اساسی، اعم از تعطیل کردن بعضی اصول یا برخلاف بعضی اصول عمل کردن و دورزدن آنها، نشوند. حالت دوم اینست که مرتکب این اقدامهای خلاف بشوند و در مواردی بدون اعتنا به قانون اساسی براساس تمایلات خود عمل کنند و یا اصولاً در تدبیر امور بهگونهای رفتار نمایند که کشور را دچار بحرانهای اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی کنند و مردم را در امرار معاش و حقوق شهروندی دچار مشکل و تنگنا نمایند.
در حالت اول، قطعاً آمریکا و هر کشور سلطه طلب دیگری مایل نیست جمهوری اسلامی ادامه حیات بدهد و درصدد تغییر آن برخواهد آمد. این واقعیت به قدری روشن است که فهم آن نیازی به استدلال ندارد. سلطهگران درصدد تحکیم سلطه خود در سراسر جهان هستند و کشوری که زیر بار آنها نرود قطعاً مطلوب آنها نخواهد بود و آنها درصدد براندازی یا تغییر محتوائی رژیم حاکم بر آن خواهند آمد. اما در حالت دوم، چنین نیست و سلطهگران نهتنها قصد براندازی و تغییر آن را نخواهند داشت بلکه به ماندن آن نیز کمک خواهند کرد.
اگر بخواهیم واقعگرایانه درباره مدیران کنونی کشور نظر بدهیم، باید اعتراف کنیم که مدیریت کشور در حال حاضر از ضعف شدیدی رنج میبرد. وضع معیشتی مردم هر روز بدتر میشود و وعدههای مربوط به بهبود اقتصادی تحقق نمییابند. در سایر زمینهها هم همین وضعیت حاکم است و همین ضعف باعث نارضایتی مردم شده است. دشمن اگر به استمرار ناآرامی کمک میکند برای این است که این ضعف ادامه پیدا کند و هرگز به قوت تبدیل نشود. ایران ضعیف، مطلوب دشمن است و برایش تفاوتی نمیکند که نام و عنوان رژیم، جمهوری اسلامی باشد یا هر چیز دیگر.»
یک بار دیگر این متن را بخوانید! منطبق با استدلال آغازین این نوشته، اگر جمهوری اسلامی از آرمانها و کارکرد موفق خود زاویه گرفته بود، دشمن باید منطق براندازی را کنار میگذاشت و حتی به بقای آن هم کمک میکرد؛ آیا آمریکا و اسرائیل و برخی دولتهای متخاصم اروپایی، اکنون از کف خیابان گرفته تا میدان منطقه و کریدورهای سیاسی و اقتصادی جهان، دنبال ضربه زدن و فشار و پیگیری نقشه براندازی هستند یا نه؟ اگر پاسخ آری است که قطعا همین است، پس نظام جمهوری اسلامی، مسیر خود را درست رفته و در این میان باید از مدعیان اعتدال و اصلاحات پرسید که چرا بخشی از ابزار معارضه غرب با جمهوری اسلامی برای ناکارآمد کردن مجموعههای مدیریتی یا حداقل کم کردن سرعت پیشرفت آن بودهاند؟ برای مثال چرا در همین اغتشاشات اخیر، صف این جریان سیاسی با نقشه آشکار دشمن یکی شد؟ اگر دشمن دنبال تضعیف قدرت فزاینده ایران بود، اینها چرا همراهی کردند؟
ثانیا استحاله حقیقی نه در نظام بلکه در میان برخی نیروهای سابقا همراه انقلاب رخ داده که حالا یکی در میان، بین جبهه خودی و جبهه دشمن تردد میکنند و با وجود یدک کشیدن عنوانهای درون انقلابی، در زمین دشمن بازی میکنند، که متاسفانه روزنامه مورد لیست یکی از همانهاست.
ثالثا نویسندگان این روزنامه گویا در طول هشت نه سال گذشته در غار زندگی میکردند و خبر نداشتهاند که دولت ائتلافی مدعیان اصلاحات و اعتدال چه حجمی از ناکارآمدی و ناراحتیتراشی و تشدید مشکلات اقتصادی را به نظام و مردم تحمیل کرد؛ همان که نویسنده روزنامه جمهوری اسلامی، به دولت جدید (بابت یک سال سابقه فعالیت) نسبت میدهد. آیا غیرت این حضرات را باور کنیم در حالی که هشت سال پشت سر هم، سرگرم توجیه و تطهیر و تقدیس رویکردهای انحرافی در دولت سابق بودند؟ آیا خبر ندارند که مدیر معدوم آمدنیوز (مهره سرویسهای اطلاعاتی غرب) فاش کرده بود هدف از حمایت طیف متبوع وی از سیاستهای رئیس دولت سابق، رساندن کشور به نقطه جوش نارضایتی بوده است؟!